تحفه‌ای به نام نطنز

نویسنده: فرشید سامانی

۱۹۳۰۵۸
سه سال پیش بود که برای نخستین بار به نطنز رفتم. با گروهی از دوستان روزنامه نگار به کاشان رفته بودیم که خیلی اتفاقی به مدیر میراث فرهنگی شهرستان نطنز برخوردیم و به دعوت توأم با اصرار او راهی نطنز شدیم.

پرسید: اولین بار است که به کاشان می‌آیید؟ جوابمان منفی بود. هر کدام از ما دو یا سه بار دیگر کاشان را دیده بودیم. به طعنه گفت: شما چگونه خبرنگارانی هستید که یک جا را چند بار می‌بینید و جای دیگر را اصلا نمی‌بینید؟ آن هم جایی مثل نطنز را! پاسخی نداشتیم که بدهیم.

سفره دلش باز شد و تا فاصله هفتاد هشتاد کیلومتری کاشان به نطنز را طی کنیم، شروع به درد دل کرد. می‌نالید از این که شهرشان با آن همه دیدنی‌ جورواجور خالی از مسافر است. می‌گفت که در اوقات مختلف سال، هزاران نفر به دیدار کاشان و ابیانه می‌آیند اما کمتر کسی سراغ نطنز را می‌گیرد.

از کاشی‌ها گلایه می‌کرد که در تبلیغات خودشان روستای معروف ابیانه و زیارتگاه‌ معتبر “آقا علی عباس” را زیرمجموعه کاشان وانمود می‌کنند و موجب مهجوریت بیشتر نطنز می‌شوند. حال آن که هم از نظر جغرافیای طبیعی، هم از حیث تقسیمات کشوری و هم از دید فرهنگی و تاریخی، اینها جزیی از نطنز هستند. می‌گفت این هم یکی از آن زرنگی‌هایی است که کاشی‌ها به داشتنش شهره‌اند.

ما فقط گوش می‌کردیم و چیزی نمی‌گفتیم. شاید صحبت‌های او را از جنس رقابت‌ها و چشم و هم چشمی‌هایی می‌دانستیم که میان اهالی شهرستان‌های همجوار معمول است. خصوصا که خودش می‌‌گفت در نطنز هیچ هتل آبرومندی برای اقامت گردشگران وجود ندارد.

الغرض، از کنار توپ‌های ضدهوایی که نزدیک شدن به مرکز اتمی نطنز را گوشزد می‌کردند، رد شدیم و از بزرگراه کاشان- اصفهان به جاده فرعی نطنز پیچیدیم. این جاده کوهستانی در ارتفاع بالاتری نسبت به نطنز قرار گرفته و این امکان را به تازه واردان می‌دهد که منظره کاملی از شهر را تماشا کنند.

با این که اواخر پاییز بود و درختان کمابیش بی برگ و بار شده بودند، شهر به باغ بزرگی می‌مانست که ساختمان‌‌هایش زیر درختان چنار گم شده بود. چیزی را که همیشه در عکس‌های قدیمی شمیران دیده بودیم، این جا در عالم واقع می‌دیدیم و البته می‌شنیدیم صدای آب جویبارها و چشمه ساران را.

در آن یک روز و نیمی که در نطنز بودیم، کارمندان اداره میراث فرهنگی همراهی کردند تا علاوه بر گردش کامل در شهر، زیرمجموعه‌های شهرستان نطنز چون شهر بادرود، قلعه ابیازن و روستای طَرْق را ببینیم. (داستان طرق و قلعه تاریخی‌اش را که زمانی پناهگاه مردم در برابر غارتگران محلی بود و بعد مهریه و جهیزیه دختران روستایی شد، در گزارش دیگری بازگفته‌ام.)

نمی خواهم تعریف کنم که چه دیدیم و چه ندیدیم. اینها را خودتان در گزارش تصویری این صفحه خواهید دید. اما دانستیم که میزبان ما راست می‌گفت. شهری که این روزها به خاطر وجود یک مرکز اتمی معروفیت زیادی پیدا کرده و تحفه‌اش از قدیم الایام ورد زبان‌ها بوده، آن قدر که باید و شاید شناخته شده نیست.

در واقع، همیشه یک چیزی وجود داشته تا انبوه زیبایی‌ها و شگفتی‌های نطنز را تحت الشعاع خود قرار دهد؛ خواه تحفه نطنز که گلابی خوش آب و رنگ آن است، خواه انرژی هسته‌ای.

البته سنبه این دو – خصوصا آن گلابی ریز اما لذیذ- باید خیلی پر زور باشد که بتواند کوره‌های شش هزارساله اریسمان (در ۱۰ کیلومتری شمال نطنز) را به عنوان یکی از نخستین کوره‌های ذوب فلز جهان به محاق ببرد؛ یا آن همه چنار چندصد ساله مقدس را به دست فراموشی بسپارد یا بزرگ ترین شاهکارهای معماری ایران مانند بقعه شیخ عبدالصمد اصفهانی را در قیاس با دیگر آثار تاریخی معروف کم اعتبار جلوه دهد یا ابیانه را پشت قباله کاشان بیندازد.

البته این‌ها را نمی‌توان از جا کند و برای کسی به سوغات بُرد اما مسأله این جاست که سوغات نطنز منحصر به گلابی نیست. چینی‌ نفیس و خوش نقش و نگار نطنز که نفس‌های آخر را می‌کشد، هیچ کم از گلابی ندارد و درهای پانصد ساله مسجد جامع و بقعه سید حسن واقف نشان می‌دهد که صنعت خراطی در این شهر چه پایه و مایه‌ای داشته است. به اینها اضافه کنیم آهنگری و قفل سازی و تفنگ سازی را که همگی از میان رفته‌اند. قالی بافی هنوز در روستاها رایج است اما چون قالی‌ها را یکراست به بازار کاشان می‌فرستند، به اسم قالی کاشان فروش می‌رود.

از رسته خوراکی‌ها، انار نطنز، اگرنه به اندازه گلابی، اما در حد خودش بسیار معروف است. انارستان‌های این شهرستان غالبا در بادرود و پیرامون جای گرفته‌اند و در مقایسه با انار ساوه همین بس که انار ساوه را به تهران می‌فرستند و انار بادرود را به اروپا!

چند سالی است که نطنزی‌ها فهمیده اند خاک و آب و هوایشان علاوه بر انار و گلابی و دیگر محصولات باغی، مستعد کشت طلای سرخ هم هست و از این رو نطنز بعد از خراسان دومین تولید کننده زعفران در ایران به شمار می‌آید.

این همه تحفه‌های شهری هستند که خود به تحفه می‌ماند: تحفه‌ای به نام نطنز

منبع: جدیدآنلاین

همچنین ببینید

گزارش تصویری مراسم ۲۸ صفر در شاهزاده سلطان حسین(ع)

مراسم عزاداری سالروز رحلت جانسوز پیامبراکرم(ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) در روز ۲۸ …

یک نظر

  1. سلام
    به دوستان ومدیرانی که علاقمندبه توسعه نطنزمی باشندتوصییه می نمایم به وبلاگ http://mmtnatanz.blogfa.com/ مراجعه ونظرات خودرابنویسند
    متشکرم

پاسخ دادن به ر-صالح لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *